تمام حرف های نگفته ام

ساخت وبلاگ

امکانات وب

به خودم افتخار میکنم...امروز خیییییلی عالی از خودم دفاع کردم... خییییییییییییلی ...آفرین سروناز... واقعا دارم رشد کردنتو به چشم میبینم... اونقدر رشدت چشمگیر بوده که خودم در تعجبم...پشت سر هم... توی دومورد مختلف... سفت و محکم ایستادی پای حقت... حرفتو زدی... از خودت دفاع کردی...با تمام وجودم بهت افتخار میکنم...با این که از درون شکستی و خرد شدی... و حرفای ناحقی که شنیدی دردناک بود... اما اونقدر زیبا و مقتدر از خودت دفاع کردی که واقعا میخوام اشک شوق بریزم...بهترین سروناز این سالهای اخیر بودی... هنوز بعد از ۳۱ سال نشناختمت... یواش یواش دارم کشفت میکنم... با اینکه دستت میلرزید... چندبار صدات لرزید... اما بهترین بودی سروناز...عاشقتم تمام حرف های نگفته ام...
ما را در سایت تمام حرف های نگفته ام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ikhodaya-bebine بازدید : 139 تاريخ : سه شنبه 24 خرداد 1401 ساعت: 12:56

خیلی دیگه خسته شدم...همش کلاس دارم، حوصله بعضی از این شاگردایی که درس نمیخونن رو ندارم...فقط تحملشون میکنم، به خاطر پول... امروز دیگه از همه جا بریده بودم... فشار گرونی و گرون شدن یورو و ... یه طرف، دست تنها شدنم تو مؤسسه یه طرف دیگه...مدرسا همشون دارن ادا اطوار درمیارن... هی ما سطح پایین درس نمیدیم، بعضیا رفتن از مؤسسه...فشار خیلی زیادی رومه... الانم که داره امتحانا تموم میشه، یه دفعه کلاسا زیاد میشن...بهشون گفتم یا کلاسایی که هست برمیدارید، هرسطحی که هست یا اینکه میتونید برید...با مدیر مؤسسه هم صحبت کردم، خیلی دلش پر بود از استادا...امروز دیگه خیلی اذیت شدم، نشستم کلی گریه کردم...سبک شدم تمام حرف های نگفته ام...
ما را در سایت تمام حرف های نگفته ام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ikhodaya-bebine بازدید : 127 تاريخ : چهارشنبه 18 خرداد 1401 ساعت: 21:16

دیروز با مامان رفتیم خواهرم گذاشتیم فرودگاه، بعدش رفتیم خونه مامانجون تا باغچه‌شو آب بدیم...درختا و گلا خیییییلی بزرگ شده بودن...پاهام جلو نمیرفت...نشستم توی حیاط... لب ایوون... پشت به پنجره اتاق مامانجون... نمیتونستم برگردم پشت سرمو نگاه کنم و ببینم اتاقش تاریکه... تلویزیون خاموش... هیچ کس توی اتاق نیست... اونقد گریه کردم که صدام عوض شده بود...خیلی دلگیر بود... بیش از حد تمام حرف های نگفته ام...
ما را در سایت تمام حرف های نگفته ام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ikhodaya-bebine بازدید : 133 تاريخ : چهارشنبه 18 خرداد 1401 ساعت: 21:16

قدیم عضو یک سایت شده بودم futureme...نامه به آینده مینویسیم و در تاریخ مشخص شده واسمون ایمیل میشه...برام ایمیل اومده که فلانی نامه بنویس برا آینده‌ت.رفتم ایمیلم چک کردم، سال ۲۰۱۷ نوشته بودم برای سروناز سال ۲۰۲۰. داشتم میخوندم"سلام نميدونم تو اين لحظه كه داري اين نوشته رو ميخوني كجا هستي. الان كه درگير پايان نامه ام كه هنوز هيچ كاري واسش انجام ندادم. به جهنم!! تمام حرف های نگفته ام...
ما را در سایت تمام حرف های نگفته ام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ikhodaya-bebine بازدید : 119 تاريخ : پنجشنبه 5 خرداد 1401 ساعت: 12:31

قبلا هرموقع اتفاقی تو کشور میفتاد خیلی سریع آتیشی میشدم، واکنش نشون میدادم...چند وقتیه دیگه سِر شدم...  اونقدر که هرروز و هرروز داریم خبرای یکی از یکی تخمی‌تر میشنویم...ولی آبادان... آبادان همیشه محروم و مظلوم... توی دوران جنگ، همه مردم از سراسر کشور جمع شدن که خوزستان و بقیه شهرا رو از دست ندیم...ما مردم سراسر ایران لایق تا این حد فلاکت و بدبختی نیستیم... نیستیم... نیستیم...امیدوارم که روزهای خوبی رو بتونیم حداقل برای مدتی کوتاه تجربه کنیم... تمام حرف های نگفته ام...
ما را در سایت تمام حرف های نگفته ام دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : ikhodaya-bebine بازدید : 129 تاريخ : پنجشنبه 5 خرداد 1401 ساعت: 12:31